شجریان به مثابه سرمایه اجتماعی یک ملت
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۵۷۶۳۶۶
رویداد۲۴ عالیه شکربیگی در یادداشتی نوشت: «خسرو آواز ایران درگذشت!» خبر بسیار غمگین و باورنکردنی است، انگار مرگ استاد در باورمون نمیگنجد، مگر ممکن است!
راز و رمز ماندگاری انسان دروجدان جمعی مردم چیست؟ چگونه میشود که یک انسان محمل اعتماد و اعتمادزایی و زایش سرمایه اجتماعی در یک جامعه میشود؟ استاد شجریان چه آن هنگام که به محل برگزاری کنسرتهای خود در داخل و خارج ایران وارد میشد، همواره با استقبال پرشور مخاطبان روبرو بود و چه امروز که خبر رحلت جانگذار استاد به سرای باقی و آرامگاه جاودانه اش اعلام شد، علیرغم شرایط کرونایی، مردم از نقاط دور و نزدیک خود را به بیمارستانی که استاد در آن جان به جان آفرین تسلیم کرد، رسانده و با شعارهای پرمهر، رحلت استاد را گرامی داشتند و او را با اشکهای آتشین خود بدرقه کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمهی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
و در عمل در بستر اعتماد و مشارکت در دردهای مردمش، از فرم یک فرد گذشت و در محتوی، هنرمندانه بر قلب و تاریخ ملت ما به یک سرمایه اجتماعی ملی تبدیل شد. او در خرد جمعی مردم و خاطرات سه نسل تاثیرگذار بود و دوران نوجوانی، جوانی و میانسالی این سه نسل خاطرههای خود را با رنگ و بوی شجریانی به یاد سپردند و قطعا آیندگان به این نسلها غبطه خواهند خورد! شجریان در وجودش ابعاد متنوعی از عشق ورزی، دوستی، محبت، همدلی و مهمتر از همه تجلی صدایش که آلام دردهای میلیونها ایرانی در این شرایط سخت تاریخی است، را پرورش داد و صدای آسمانی او که "ربنا "را میخواند دم افطار، هزاران دل عاشق را به خلوت گاه یار میبرد و انسان را به یگانگی و توحید با آفریدگار جهان هستی میرساند. شجریان در تمام عرصههای فرهنگی، هنری، اجتماعی و سیاسی در حیات خود خوش درخشید و آن هنگام که مردم درد گم شدن آرایی که به صندوقهای رای انداخته بودند، را داشتند، این شجریان بود که تمام آبرو و هویت و اعتبارش را برای ملت گذاشت و صدای مردم شد و آهنگ "تفنگت را زمین بگذار" تقدیم کرد به حمایت از حرکتهای مردمی در ایران و اینگونه بود که استاد شجریان به مثابه سرمایه اجتماعی در تاریخ این دیار و بوم و بر جاودانه گشت و در غیاب احزاب واقعی، صدای رسای خواسته عدهای از شهروندان شد و این کنش استاد، او را در چشم بخشی از حاکمان مغضوب ساخت و شنیدن و دیدن آهنگ هایش در رسانههای دولتی تحریم گشت، ولی استاد باکی نداشت و در میدان عشق ورزی درسها آموخته بود و استاد در عرصه و عرضه آواز ایران علاوه بر تسلط به فنون خوانندگی و هوش بالا به تاریخ، کیش، شعر، ادبیات، خط، فلسفه و هنر روانشناسی و روانشناختی اجتماعی و جامعهشناسی احاطه و اشراف کامل داشته و با دانستن از سرگذشت مردم، نیاز زمان حال را بهتر درک میکند تا مانع تکرار گذشته و عامل شکوفایی خلاقیت در زمان حال شود.
آقای علی خدایی، مدرس آواز که در محضر استاد شاگردی کرده است، توصیف زیبایی در بارهی محمد شجریان ذکر کرده است که در ذیل به آن میپردازم:
"محمدرضا شجریان با انتخاب شعر و ملودی خوب و مناسب از درد و اندوه مردم میکاهد و به شجاعت و رشادت آنها میافزاید و حس درونی آنها را تحریک میکند.
او مردم را به سمت عشقورزی و مهربانی و نوع دوستی دعوت میکند و درواقع بخش خفته مردم را بیدار میکند؛ چون موسیقی توأم با کلام، قدرتی دارد که باعث تقویت روحیه و احساسات، رشد خوبیها، اعتماد بهنفس، مبارزه با پلیدیها و زشتیها میشود تا جایی که میتواند سرنوشت یک ملت را تغییر دهد.
نمونههای بارزی از این نوع آوازها و موسیقیها در تاریخ و سرگذشت ملت ایران میتوان یافت؛ از تصانیف عارف قزوینی گرفته تا آوازهای ماندگاری، چون برادر غرق خون است و بیداد و زمستان و تصنیف «تفنگت را زمین بگذار» پس نتیجه میگیریم که روح آواز در کالبد زمان نهفته است و این بیانگر این است که زمان و مکان و استفاده از این موهبت الهی که عنصریاست گرانبها بر عهده هنر و هنرمند و آوازخوان است و اینکه هنرمند در زمان حال زندگی کند و حال را دریابد، نه قال را.
به فرموده دکتر شفیعیکدکنی در بیاناتشان درباره حافظ که چرا حافظ تمام نمیشود؛ میگویند:، زیرا او کیمیاگر بوده است. من نیز میگویم محمدرضا شجریان هیچوقت تمام نمیشود؛ زیرا نیت و مرام او مقدم است بر نفسانیاتش و او یک کیمیاگر است که حاصل عشق، کیمیاگریست. گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد/ اکسیر عشق به مسم آمیخت، زر شدم. "
گفتههای آقای خدایی، گویای این است که" شجریان به مثابه یک سرمایه اجتماعی ملی است که یادش، راهش، آوازش، طنین انداز همبستگی و انسجام و اعتماد و مشارکت مردم در جامعه در نسلهای مختلف میباشد و استاد با گفتار و کردار و پندارش به همه ما پیام داد که موسیقی و آواز به مثابه ابزاری برای صدای رسای حقطلبی و هدایت تودهها میتواند در میدانهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تاثیرگذار باشد.
بر روح بزرگش و بر قلب مهربانش که درد مردمش را داشت، درود میفرستم و از خدای متعال خواهانم که این مهمان عزیز مردم ایران را در بالاترین مرتبهی رحمانیت خود قرار دهد و همچنین برای ملت بزرگ ایران و خانوادهی گرامی استاد جاودانهی ایران زمین، آرزومند صبر و بردباری هستم. لینک کوتاه: کپی در کلیپ بورد کپی لینک خبر های مرتبط
منبع: رویداد24
کلیدواژه: رویداد24 محمدرضا شجریان موسیقی سنتی ویروس کرونا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۵۷۶۳۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از وطنم ایران تا شبنورد؛ با تارِ لطفی + فیلم
محمدرضا لطفی، نوازنده چیره دست و صاحب سبک سازهای ایرانی، آهنگساز برجسته معاصر، موسیقیدان و ردیفدان بزرگ ایران است.
او علاوه بر خلق آثار خاطرهانگیز و با شکوهی مثل « ایران ای سرای امید» و «کاروان شهید» یک معلم جریانساز بود.
مجله هنری بوم به مناسبت روز معلم، علاوه بر هنر این هنرمند بزرگ به وجه معلمی این استاد بزرگ موسیقی ایران پرداخت.
سجاد مهربانی، خواننده موسیقی ایرانی و یکی از شاگردان استاد لطفی که مدیر داخلی مکتبخانه این استاد نامدار کشور بوده است به بخشی از خاطراتی پرداخت که به گفته او، خود استاد لطفی به بیان این خاطرات پرداختهاند: استاد محمد رضا لطفی میگفتند از نونهالی تا نوجوانی ساز نیلبک مینواختند و در خانواده کاملاً مذهبی و معتقدی در شهر گرگان زندگی کردند و مادرشان اصالتاً ترکمن و معلم قرآن بودند و پدرشان در کار کشاورزی و زراعت فعالیت میکردند و در عین حال، تاجر و تعزیه خوان و اصالتاً اهل خلخال بودند و بعدها، به شهر گرگان کوچ کردند و تنها کسی که در میان برادرانشان، اسم اصلی و شناسنامهای اش یکی بود استاد محمدرضا لطفی بودند.
بنده به نقل از خود استاد میگویم و صرفاً یک راوی هستم و امکان دارد فردی چیز دیگری بیان کند. اما مطلبی که ایشان برای بنده عنوان کردند این طور بود: استاد محمدرضا لطفی گفتند زمانی که مادرشان، ایشان را باردار بودهاند و ۷-۶ ماهگی ایشان بوده و به نوعی، مشخص شده است که فرزندشان پسر هستند( البته با وجود این که در آن زمان، تکنولوژی به این صورت نبوده است) و به هر روی متوجه جنسیت فرزند خود میشوند. با توجه به این که اهل صحرای ترکمن بودند به دیدن یکی از بستگان خود میروند و موقع برگشت، پیاده برمیگردند. در آنجا یک شتر نر به محض دیدن مادر استاد که باردار بودهاند حالت رم کردن پیدا میکند و ایشان را دنبال کرده و مادر استاد لطفی با زحمت فراوان از جلوی شتر فرار میکنند و پشت یک تپه گونهای پنهان میشوند و در آن لحظه نذر میکنند و می گویند که یا امام رضا (ع) اگر از این مهلکه خارج شوم و فرزندم سالم به دنیا بیاید اسمش را رضا میگذارم و وقتی به خانه برمیگردند و داستان را برای همسرشان؛ زنده یاد فرج الله لطفی نقل میکنند پدر استاد لطفی میگویند کار خوبی است و اسمش را محمدرضا بگذاریم. چون گویا پدرشان ارادت به حضرت محمد(ص) داشتند و همین موضوع باعث میشود که اسم استاد، محمدرضا لطفی ثبت شود.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیسجاد مهربانی با اشاره به ویژگی معلمی استاد محمدرضا لطفی گفت: هر لحظهای و در هر جایی میتوانم شهادت دهم که استاد محمدرضا لطفی تا چند ساعت قبل از فوت خود روی تخت بیمارستان به بنده و یک دوست دیگر که همشهری ایشان است و در شهر گرگان زندگی میکند در حال آموزش بودند و اگر تار و سه تار و سبک و سیاق خیلی از اساتید دیگر زنده است مرهون زحمات ایشان است.
این خواننده موسیقی ایرانی افزود: استاد محمدرضا لطفی، برنامهای در رادیو با عنوان شناخت و تاریخ موسیقی داشتند که در این برنامهها به تفصیل توضیح میدادند و ساز میزدند و سبک و سیاق استاد جلیل شهناز، استاد علی اکبر خان شهنازی و استاد فرهنگ شریف را آموزش میدادند.
استاد مهدی کلهر، تحصیلکرده معماری و نقاشی و از مدیران هنری تأثیرگذار دوران معاصر و از دوستان نزدیک استاد محمدرضا لطفی درمورد ایشان گفت: لطفی فارغ از این که پدرش هنرمند بوده در خانهای بزرگ شده است که پدر و مادرش آموزش و پرورشی بودند و مادرش معلم قرآن بود و بنده تا آخرین لحظه، نسبتی که لطفی با مادرش و قرآن و خدا و پیامبر (ص) داشت را شهادت میدهم.
استاد مهدی کلهر به نقل از استاد محمدرضا لطفی گفت: در آمریکا بوده که یک بار میخواسته است خودش را تنظیم کند و در خاطراتش هم، گفته است: در یک شب بارانی برای چهله نشینی به جنگلی رفتم و اذان گفتم و منِ ماتریالیست، موحد شدم.
همانطور که میدانید استاد لطفی در همه کنسرتهایش، با صدای خودش اول الله مدد میخواند و از خداوند متعال کمک می خواست.
این مدیر هنری درمورد تعریف واژه استاد ادامه داد: استاد یعنی کسی که در هر رشتهای فعالیت میکند، بتواند رشته هنری، علمی و مهارتی خود را یک گام به سمت کمال نزدیک کند و محمدرضا لطفی، یکی از باسوادترین اساتیدی بود که به تاریخ اهمیت میداد و تاریخ را خوب میشناخت و تعریف درستی از دستگاههای موسیقی ایران ارائه می داد و ریشههای آنها را میشناخت.
استاد مهدی کلهر با ذکر خاطرهای یادآور شد: یک روز استاد جلیل شهناز با لهجه اصفهانی درمورد تار لطفی اینطور نظر دادند که آقای لطفی، تار را ادب میکند که این یک تعریف شیرین اصفهانی و کاملاً درست است.
این مدیر هنری افزود: به نظر بنده، لطفی فردی بود که سواد زیادی در تاریخ داشت و صادق و شجاع بود و اصلاً منافق نبود و اگرچه گرین کارت خود را گرفت ولی بعد، آن را کنار گذاشت و این نکته بسیار مهمی است. یعنی آنقدر در آمریکا صبر کرد و گرین کارت را گرفت. اما وقتی به ایران آمد، آن را کنار گذاشت؛ بنابراین تمام آثار لطفی چه نواختهایش به عنوان نوازنده و چه آهنگهایش قابل تحسین و تمجید هستند ولی از همه مهمتر، به نظرم آنها قابل تعلیم هستند.
محمد معتمدی، شناخته شدهترین خوانندهای است که در محضر استاد محمدرضا لطفی شاگردی کرده و در ۴ آلبوم برجسته، ساز استاد را همراهی کرده است.
این هنرمند گفت: یکی از اتفاقهای بسیار تأملبرانگیز و جالب درمورد فوت استاد محمدرضا لطفی، روز وفات ایشان بود که مصادف با روز معلم شد و بنده هر سال، وقتی به روز معلم نزدیک میشویم به یاد تاریخ فوت ایشان میافتم. به دلیل این که استاد لطفی به معنای واقعی کلمه معلم و عاشق یاد دادن بودند و علاقه داشتند آنچه که میدانستند را به نسلهای بعد و دیگران منتقل کنند.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیباشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری موسیقی و هنرهای تجسمی